محل تبلیغات شما
پاییز را صدا می‌زنم تکه‌های شکسته‌ام را از آخرین دیدار رها می‌کنم روی برگ‌ها باد سرنوشت خویش را در آغوش می‌گیرد ماه خاطراتمان را دوره می‌کند اما هیچکس نمی‌داند من همرنگِ کدامین واژه خیس اندوهم که کاسه‌ی روزهایم شکسته از تکرارهاست کیست که باور کند هنوز موهای تو را به دور از دلتنگی هر شب شانه می‌کنم در خیالم و تا به خودم می‌ آیم باز پاییز را صدا می‌زنم.

همان گوشه دنج همیشگی...

بماند به یادگار از گذشته هایی که نگذشته.

یک فنجان چای محو تماشای تو

پاییز ,می‌زنم ,صدا ,می‌کنم ,کیست ,کند ,صدا می‌زنم ,پاییز را ,را صدا ,موهای تو ,هنوز موهای

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طبیعت ظلم و ظالم رونق تولید 98